ماجرای اولین سفر سه تایی( دومین مقصد بابلسر)
صبح روز جمعه ما به طرف بابلسر حرکت کردیم و تهران رو ترک کردیم توی راه خیلی خوش گذشت آقای شازده که به هیچ عنوان در کریر ننشستی و توی بغل من جلو بودی و از اون مهم تر حتما باید توی تشکت نی نشستی و پتوت هم کنارت باشه و منو حسابی داغون کردی بلا... به هر حال خیلی سه تایی خوش گذشت توی راه از شهر آبعلی گدشتیم و بابایی برامون دوغ خرید عجب دوغی بود و بالاخره دوساعتی مونده به غروب رسیدیم بابلسر و توی ویلاهای که بابا رزرو کرده بود به نام کوثر اسکان داشتیم یه محوطه بسیار زیبا و یه سوییت خوب دقیقا لب دریای خزر که اختصاصی بود و خلوت . سریع رفتیم حمام چون هوا شرجی بود و رفتیم لب دریا و تو اولین بار دریا رو دیدی اصلا نترسیدی و کلی ذوق کردی اینم اولین باری که...
نویسنده :
مریم
16:01